معنی واژگان درس «سپیده دم»:
|
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
|
جنوب |
جنوب لبنان |
ردا |
بالاپوش |
|
بر |
کنار، آغوش |
دوش |
شانه |
|
پیشه |
شغل |
برین |
بالایی |
|
صیادی |
ماهیگیری |
پیشه |
شغل |
|
مقاومت |
پایداری |
پیکر |
کالبد، تن، جثّه |
|
برآمده |
بیرون آمده |
دیرین |
کهن |
|
فروزان |
تابان، درخشان |
درخشان |
تابان |
|
خار |
تیغ گیاه |
گذاشتن |
اجازه دادن |
|
سرور |
سالار |
حماسه |
دلاوری، شجاعت |
|
نیلگون |
همانند نیل آبی رنگ |
صدر |
سینه، امام موسی صدر |
|
سرور |
سالار |
سقوط |
فرو افتادن |
|
نخل |
درخت خرما |
عنب |
انگور |
|
تاکستان |
باغ انگور |
گشودن |
باز کردن |
|
لگامی |
افسار، دهنه |
مزار |
زیارتگاه |
|
نیا |
پدر بزرگ، جد |
نامدار |
سرشناس |
|
زرین |
طلایی |
گورستان |
سرگرم |
|
دلاور |
شجاع |
نیاکان |
جمع نیا، اجداد |
|
گشود |
فتح کرد |
شتافت |
با عجله رفت |
|
اسرار |
جمع سرّ، رازها |
جذبه |
گیرایی، کشش، جذابیت |
|
کشور گشا |
فاتح کشور، کشور گیر |
معبد |
جای عبادت، پرستشگاه |
|
زائر |
زیارت کننده |
فاتح چین |
چنگیزخان مغول |
|
فاتح |
گشاینده کشورها |
ستمگر |
ظالم |
|
معرکه |
آوردگاه، رزمگاه، محل نبرد |
||
|
چنگیز |
نام اصلی او «تموچین» بود |
||
|
آرمیده |
خفته، خوابیده، آرام گرفته |
||
|
دور و دراز |
طولانی، بسیار دور، سخت طولانی |
||
|
تاتار |
تتر و یا تتار، نام قومی در ترکمنستان است |
||
|
قره قوم |
به معنای بیابان سیاه، صحرایی در ترکمنستان |
||
|
مزار |
گور، قبر، آرامگاه، به ویژه قبری که زیارتگاه باشد |
||
|
اسرار آمیز |
آمیخته به رازها و پوشیدگی ها در آمیخته به رمز و راز، راز گونه، ناشناخته |
||
|
زائر نامدار |
زیارت کننده مشهور؛ منظور تیمور لنگ است، زیرا پس از فتح هر سرزمینی، قبر بزرگان، شاعران و نامداران آن جا را زیارت می کرد. |
||
|
مزار شاعر غرق در گل بود |
قبر فردوسی به خاطر انسانیت و فرهنگ دوستی پر از گل شده بود |
||
|
گور ستمگر غرق در خون بود |
قبر چنگیز به خاطر ظلم و ستم و کشتار بی رحمانه پر از خون شده بود |
||
|
چنگیز، در معبدی آهنین آرمیده است |
چنگیز مرده و در جایگاهی از جنس آهن دفن شده است |
||
|
چون جذبه ای اسرار آمیز او را به سوی فردوسی می کشید |
نیرویی ناشناخته او را به سوی فردوسی کشید |
||